بخشهایی از کتاب “عمو جان استالین”
چنان منقلب شدیم که میخواستیم اینبار لگد محکمی به یک عضو دیگر یاوهاش بزنیم که بچهها نگذاشتند. اگر جلومان را نگرفته بودند این سرسپردهٔ غرب و این مزدور اجنبی و این جاسوس استکبار را ادب میکردیم تا دیگر در چنین ممالک بیتربیت و بیادب و پدرسگی درس نخواند! اما و بههر حال چون او به سؤال ما جواب داده بود ما هم در جواب پرسش او فرمودیم بله. یعنی فوتبال دوست داریم. این که دیگر چه چیزهایی دوست داریم نه به شما ربطی دارد و نه خودمان میل به بازگو کردنش داریم. دکتر لبخند بیربط و نابجایی زد -–اصولاً ما با آدمهایی که هی لبخند میزنند میانهای نداریم – بعد گفت باید خاطرات روزانه را بنویسی. مکتوب کنی. تمرکز کنی روی به یاد آوردن اتفاقات و نوشتنشان. حالا هم که جامجهانی نزدیک است میتوانی خاطرات روزانهات در مورد جامجهانی را بنویسی.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.