معرفی کتاب

معرفی کتاب بیشعوری

کتاب بیشعوری

کتاب بیشعوری با عنوان فرعی راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت، اثری است که می‌توان موضوع آن را روانشناسی، خودشناسی، شخصیت‌شناسی، اختلالات شخصیتی و رفتارشناسی در نظر گرفت اما با این حال،کتاب بیشعوری در درجه اول یک کتاب طنز است. (با وجود اینکه کتاب بیشعوری یک کتاب طنز و روانشناسی است و ما در کافه‌بوک جایی در فهرست مطالب خود، دسته طنز یا طنز روانشناسی نداریم، این کتاب را در دسته روانشناسی قرار داده‌ایم و در این معرفی نیز، لینک کتاب‌های مرتبط با موضوع روانشناسی قرار داده شده است.)

پشت جلد کتاب بیشعوری متنی آمده است که به خوبی تصویری از بیشعوری و افراد بیشعور ارائه می‌کند. سوال‌هایی در این متن پرسیده می‌شود که بدون شک بیشتر ما پاسخ مثبتی برای آن‌ها داریم:

آیا از اینکه همسایه‌تان زباله‌هایش را در جوی آب می‌ریزد عصبانی هستید؟ آیا تا به حال پیش آمده که در اداره‌ای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعت‌ها در آمدوشد باشید؟ آیا احساس می‌کنید برخوردهای رئیس‌تان با شما توهین‌آمیز است؟ آیا با شنیدن حرف‌های سیاست‌مداران دچار رعشه و ناسزاگویی می‌شوید؟ هیچ دلتان خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماری‌تان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجری‌های تلویزیون عصبی می‌شوید؟ آیا وسوسه خفه‌کردن فامیل‌هایی که دائما مشغول فضولی و نصیحت و بزرگ‌تری‌اند، زیاد به سراغتان می‌آید؟ با همکاران از زیرِ کار دررو و زیرآب‌زن زیاد دست به یقه می‌شوید؟ آیا هر هفته دوستانی به سراغتان می‌آیند که بخواهند شما را به فعالیت تجاری یا آیین جدیدی دعوت یا دست‌کم چاگرایتان را باز کنند؟ رابطه‌تان با همسرتان چطور است؟ به فکر جداشدن از او هستید یا آن‌قدر شرور است که حتی جرئت جداشدن از او را هم ندارید؟

مترجم کتاب بیشعوری – محمود فرجامی – در مقدمه خود می‌نویسد:

شاید بی‌شعوری یک «بیماری» است و مثل تمام بیماری‌ها برای پیشگیری و درمانش باید آن را درست شناخت. هرچقدر یک بیماری خطرناک‌تر و شایع‌تر باشد، شناخت و مقابله با آن ضروری‌تر است، اما بی‌شعوری مهلک‌ترین عارضه کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکاری علمی برای مقابله با آن ارائه نشده است. بی‌شعوری حماقت نیست و بیشتر بی‌شعورها نه‌تنها احمق نیستند، که نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند. خودخواهی، وقاحت و تعرض آگاهانه به حقوق دیگران که بن‌مایه‌های بی‌شعوری‌اند، بیشتر از سوی کسانی اعمال می‌شود که از نظر هوش، معلومات، موقعیت اجتماعی و سیاسی و وضع مالی، اگر بهتر از عموم مردم نباشند، بدتر نیستند.

نویسنده کتاب بیشعوری – خاویر کرمنت – نیز در مقدمه خود می‌نویسد:

چه بی‌شعور باشید و چه درگیر با بی‌شعورها، با انتخاب این کتاب دست‌کم راهنمای خوبی انتخاب کرده‌اید و راه را عوضی نرفته‌اید.

 

خلاصه کتاب بیشعوری

همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید، این کتاب در مورد بیشعوری است. قالب اصلی کتاب طنز است و بسیار مهم است که این موضوع را مورد توجه قرار دهید. در این کتاب شما باید یک اثر که از نتایج تحقیقات و نظر دانشمندان حوزه‌های مختلف استفاده کرده باشد، روبه‌رو نیستید.

نویسنده در ابتدای کتاب، مقدمه‌ای از زندگی خودش و اینکه چطور متوجه شده آدم بیشعوری است ارائه می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه رفتار خود را اصلاح کرده است و حالا می‌خواهد به دیگر بی‌شعورها هم کمک کند تا آن‌ها خودشان را اصلاح کنند. خاویر کرمنت اعتقاد دارد که شاید نتوان تعریف دقیقی از بیشعوری ارائه کرد اما می‌توان به‌راحتی آن را تشخیص داد.

این کتاب در ۵ بخش اصلی و ۲۴ فصل نوشته شده است.

بخش اول: چه کسی بی‌شعور است و چرا یک نفر باید بخواهد بی‌شعور باشد؟

  • سرگذشت فرد
  • چند سرگذشت دیگر
  • تعریف بی‌شعوری
  • ماهیت بی‌شعوری
  • شدت بی‌شعوری

بخش دوم: انواع بی‌شعورها

  • بی‌شعور اجتماعی
  • بی‌شعور تجاری
  • بی‌شعور مدنی
  • بی‌شعور مقدس‌آب
  • بی‌شعور عرفان‌باز
  • بی‌شعور دیوان‌سالار
  • بی‌شعور بیچاره
  • بی‌شعور شاکی

بخش سوم: وقتی جامعه بی‌شعور می‌شود

  • تجارب به‌مثابه بی‌شعور
  • دولت به‌مثابه بی‌شعور
  • خواندن، نوشتن و بی‌شعوری
  • بی‌شعوری در رسانه، یک اپیدمی واقعی

بخش چهارم: زندگی با بی‌شعورها

  • کار کردن با بی‌شعورها
  • وقتی دوست بی‌شعور است
  • ازدواج با آدم بی‌شعور
  • بی‌شعور مادرزاد
  • فرزندانِ والدین بی‌شعور

بخش پنجم: راه نجات

  • مراحل درمان
  • وسایل درمان

جنبه طنز کتاب موضوعی است که خواندن آن را راحت و لذت‌بخش می‌کند. به عنوان مثال، در ابتدای هرفصل یک نقل‌قول آمده است که عموما بسیار خنده‌دار هستند. نقل‌قول هایی تمسخرآمیز و ابداعی. چند نمونه از این نقل‌قول‌ها:

اگر بی‌شعورها عاشق می‌شوند فقط به یک دلیل است: می‌خواهند در هیچ‌چیز کم نیاورند، از جمله عشق. -وینیفرد، عاشقِ شکست‌خورده یک بی‌شعور (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۹)

بزرگ‌ترین راز خلقت این نیست که خدا چرا جهان را خلق کرده است، بلکه این است که چرا بی‌شعورها را این‌قدر گستاخ و منفور آفریده است.  -دیوارنوشته‌ای پشت یک در، در کلیسای بوستون (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۱)

اگر هفته‌ای دست‌کم یک بار در اعتراضی مدنی شرکت نکنم، حُناق می‌گیرم. علت اعتراض مهم نیست، مهم خود اعتراض کردن است که به خاطر آن زندگی می‌کنم.  -هنریتا براون، یک اکتیویستِ بی‌شعور تحت درمان (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۱۱)

تا زمانی که معلم کودکستان، من را برای اولین بار در عمرم به اسم «کوین» صدا نزده بود، نمی‌دانستم که اسمم «اوهوی گوساله» نیست. -کوین، فرزند والدین بی‌شعور (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۹۹)

 

درباره کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت

ممکن است شما هم این عکس را دیده باشید که در آن: ماشینی در جایی که پارک ممنوع است توقف کرده و کسی یک جلد کتاب بیشعوری زیر برف‌پاک‌کن آن ماشین قرار داده است. احتمالا یادداشتی هم در کنار کتاب قرار داده‌اند که: لطفا تولید مثل نکنید.

کتاب بیشعوری با وجود اینکه یک کتاب معتبرِ علمی نیست، اما حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که ممکن است برای یک خواننده جدی بسیار آگاهی دهنده باشد. حرف‌هایی که شاید در قالب طنز بهتر بتوان آن‌ها را بیان و به خواننده منتقل کرد.

اما در مورد این کتاب یک نکته مهم و اساسی وجود دارد که نباید آن را از یاد برد. خواننده کتاب بیشعوری باید مراقب باشد در دام خودبرتربینی (!) گرفتار نشود. این طبیعی است که عموم آدم‌ها در مورد خودشان موضوعات منفی را قبول نکنند و به خودشان به عنوان یک انسان متشخص و بافرهنگ نگاه کنند. (مخصوصا کسانی که کتاب هم می‌خوانند.) چه کسی دوست دارد فکر کند که یک بیشعور است؟ مسلماً هیچ‌کس. پس وقتی سراغ این کتاب رفتید باید با این ذهنیت شروع به خواندن آن کنید که من در پی اصلاح رفتار خودم هستم نه اینکه انسان‌های بیشعور را بهتر بشناسم که فردا در خیابان یا سر کار یا هرجای دیگر آن‌ها را شناسایی کنم.

این کتاب را برای آن نخوانید که از این به بعد هر رفتار نامناسب و نادرستی مشاهده کردید، فورا به آن شخص کتاب بیشعوری را معرفی کنید.

به‌شخصه هنگام مطالعه کتاب، کاغذ و قلمی در کنار خودم قرار دادم و بعد از هرفصل، رفتارهای نامناسب خودم را یادداشت می‌کردم تا در مورد آن‌ها فکر کنم و با رفتارهای بهتر و مناسب‌تری جایگزین‌شان کنم. چیزی که در انتهای به عنوان تمرین نیز آمده است و از خواننده می‌خواهد این کار را انجام دهد. در کل تمرین‌هایی در انتهای هر فصل قرار دارد که مانند خود کتاب جنبه طنز دارد اما تمرین‌های خوبی هستند و می‌تواند هرکسی را در مورد رفتار خودش به فکر فرو ببرد.

به شما هم پیشنهاد می‌کنم هنگام مطالعه این کتاب از همین روش استفاده کنید. من فکر می‌کنم بهترین راه برای داشتن جامعه‌ای بهتر و فرهنگی غنی‌تر این است که از خودمان شروع کنیم و رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم. چون در نهایت این تک تک ما هستیم که جامعه را شکل می‌دهیم.

از این کتاب خوب، می‌توان مسائل و چیزهای مهمی یاد گرفت.

نقاشی روی جلد کتاب اثری از ادوارد مونک نقاش برجسته نروژی در سبک هیجان‌نمایی است. این تابلو جیغ نام دارد.

 

جملاتی از متن کتاب بیشعوری

هر آدمی، چه پولدار و چه بی‌پول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بی‌شعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن، هیچ‌کدام مانع از ابتلا به این عارضه نمی‌شوند. به عبارت دیگر، بی‌شعوری مرضی است که می‌تواند هر کسی را در هر زمانی، بدون هیچ هشداری، آلوده کند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۴۸)

تقریبا همه در این امر اتفاق نظر دارند که بی‌شعور کسی است که رفتار وقیح و نفرت‌انگیزی را به صورت کاملا ارادی و عمدی از خود بروز می‌دهد و از ایجاد اختلالی که در کارها به وجود آورده و آزاری که به دیگران رسانده قلبا خوشحال است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۲)

بی‌شعورها همیشه وجود داشته‌اند و اکنون بیشتر از همیشه وجود دارند. تمام آنچه درباره تاریخ بی‌شعوری باید دانست، همین است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۴)

بی‌شعورها همیشه در حکم معمایی برای دیگرانند. کارهایشان همان‌قدر متناقض و ناساز است که یک جوجه‌تیغی بخواهد بادکنک بفروشد. این مشکل پیش از هر چیز به خودفریبی و دمدمی مزاجی بی‌شعورها بازمی‌گردد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۸۱)

رام‌ترین نوع بی‌شعورها، بی‌شعورهای آب‌زیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بی‌شعورها کم‌خطرتر از بقیه بی‌شعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمی‌آیند. بی‌شعورهای آب‌زیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بی‌شعورهای تمام‌عیار ترجیح می‌دهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره می‌دانند که چگونه این خنجر غلاف‌شده را به‌موقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچ‌کس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۹۱)

یکی از چیزهایی که بی‌شعورهای عرفان‌باز در آن استادند، هنر سرقت تالیفات و اختراعات دیگران است. احتمالا به عقیده آنها که معتقدند همه‌چیز از آنِ خداوند است، تنها چیزی که در سرقت ایده‌ها و حتی ابداعات دیگران و ادعای تملکشان جایز نیست، درنگ است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۲۹)

تنها راه بهبود کیفیت آموزشی، بیرون کردنِ بی‌شعورها از نظام آموزشی و بازگرداندن اهداف اصلی آموزش و پرورش، یعنی آموختن فکر کردن، خواندن و نوشتن به بچه‌هاست. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۶۷)

بزرگ‌ترین معضل در کار کردن با بی‌شعورها، این است که محال است پا روی دم آدم‌ نگذارند. وقتی که همکار بی‌شعورتان بعضی از گزارش‌هایتان را می‌دزدد یا به رئیستان می‌گوید که احتمال دارد معتاد شده باشید، چکار می‌توانید بکنید؟ (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۸۲)

سخت‌ترین مرحله در درمان و ترک بی‌شعوری همان مرحله نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بی‌شعور بودن. هیچ‌کس دوست ندارد قبول کند که بی‌شعور است و بنابراین لحظه برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظه‌ای که رسیدن به آن، شهامت و اراده بالایی نیاز دارد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۰۹)

زندگی یک بی‌شعور تحت درمان، نبردی دائمی با خطر بازگشت بی‌شعوری است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۲۷)

مشخصات کتاب

  • عنوان اصلی: کتاب بیشعوری
  • عنوان فرعی: راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت
  • نویسنده: خاویر کرمنت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *